ولی هدفش چی هست؟؟؟
++وقتی میدونه .....
+++بهش اجازه نمیدم....ناپایداری های اون روزها برگرده....بهش اجازه نمیدم.....حتی اگر گوش هام رو بگیرم و چشم هام رو ببندم و نفس عمیق بکشم.....بهش اجازه نمیدم...
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 79
شاید با نوشتن اینجا...آزادی عمل بیشتری داشته باشم.....
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 88
لعنتی که وسط خوندن روحم رو می خوری.....لعتی.....با توام......
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 83
دلم گرفته و تو حتما میدونی.....نمیدونی؟؟؟....ولی یک عالمه نقش و خال زیر خاکی پیدا کردم که با این ها زمستون رو سر میکنم...تو بدون با این ها دلتنگیم رو از راه به درمی کنم....تو بدون لعنتی....آره.....
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 82
++دوست ندارم بگم.....هیچی.....دوست ندارم هیچی بگم لعنتی....
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 92
من نگاهم رو دزدیده بودم...من چشم هام رو از تیزی چشم هاش دزدیده بودم.....چونه ام رو قفل کرده بودم به گردنم.....که نبینمش.....چونه ام رو گرفته بود و گاهی با ملایمت.....و گاهی از سر خشم.....می خواست حرف هاش رو بخونه...میگفت چشم هات هیچ وقت دروغ نمی گن.....هیچ وقت....
++من نگاهم رو دزدیده بودم.....
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 82
جوری تنیده به دست و پاهام....که غیر سخنش نبینم خوشتر...صدای عشق میده چشم ها و حرکات لعنتیش...و من دیونه رو دیونه تر میکنه هر آن و دم به دم....
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 85
و من غرق شده بودم تو دنیایی از تضادها....عشق و نفرت ها....عشق و نفرت ها....عشق و نفرت ها....
+++ولی فقط گرمای صداش....موقع صدا زدنم....فقط....دنیایی برای خودش.....لعنتی....
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 73
یک لحظه روی کتاب خوابم برد....نمیدونم دقیقا توی چه فضایی بودم..خواب خوبی بود....انگار توی یک جمعی بودم...نمیدونم...وقتی از خواب پریدم....هیچ یادم نبود....
۴۲۵...برچسب : نویسنده : darastaneyeshekufaishahin بازدید : 84